در نشریه جوانان کمونیست امروز بیست و ششم آبان چند پوستر با چند رنگ متضاد منتشر شده جای تعمق و توجه دارد. بیراه نگفته اند که همیشه شعارها و پلاکاردهای بلند شده اهداف و مقاصد هر جریان و جنبش سیاسی را با گرایشات خاص طبقاتیشان نشان میدهد. همه جنبشها و حکومتها، همه احزاب و سازمانهای موجود در دنیای امروز ما٬ همه اینها دارای تمایلات و گرایشات طبقاتی خاص خودشان هستند و بیطرف نیستند. برخلاف تعبیر و تفسیرهای مغرضانه و هدفدار مدافعین بورژوازی و قدیسان مذهبی٬ آنهم با ژست های تو خالی دمکراسی خواهی و انصافشان٬ در این دنیای سراسر سیاهی و نکبت که گند سرمایه داری همه جا را گرفته٬ هیچ کس بیطرف نیست. هر شعار و هر حرکتی در هر گوشه ای از دنیا دارای جهت و رنگ طبقاتی خودش هست. تمام تاریخ، تاریخ مبارزه طبقاتی است و به قول مارکس سراسر تاریخ بشر را با خون و رنج نوشته اند.
شعارهای عموم خلقی، همه مردم و همه با هم٬ توهماتی است که در طول سالهاى طولانى مبارزه طبقاتی در درجه اول ترفند و اختراع سرمایه داران و همه حامیان و چاکران این نظام مبتنی بر استثمار و سود و نابودی انسان است. در دنیای امروز تلاش آگاهانه بخش وسیعی از قلم بدستان و تئوریسینهاى مزدور سرمایه داری از مدارس و دانشگاهها گرفته تا مساجد و کلیسا و همه تریبونهایی که در دست دارند٬ براین معطوف است که یا بگویند انقلاب نشدنی و محال است و یا بیشرمانه منکر وجود تضادهای آشتی ناپذیر طبقاتی شوند. تضادهای آشتی ناپذیری که همیشه موتور و محرک اصلی تاریخ جامعه بشرى و جلو آمدن آن بوده است. متاسفانه دراین میان کم نیستند خیل عظیم جریانات سیاسی غیر کارگری با انواع ژستها و دکوراسیونهای چپ تر از چپ که عملا به دلیل محدودیتهاى افق و يا منافع واقعى طبقاتیشان دقیقا در همان مسیری گرفتار میشوند که خواست اصلی بورژوازیست. گفته اند تاریخ دو بار تکرار میشود٬ بار اول تراژدی و بار دوم کمدی مضحکی است.
در سه دهه گذشته از انقلا ب 57 تا امروز شاهد این سیر قهقرایی و دردناک هستیم. هنوز در حافظه ها سالهای 57 فراموش نشده است. بسیاری از سازمانها و جریانات به اصطلاح چپ و مارکسیست آندوره با آن همه ادعاهایی که داشتند٬ و از صبح تا شب سنگ کارگر و خلقهای ستمدیده را به سینه می زدند٬ از توده ایها و اکثریتی های گرفته تا مجاهدین و ديگران همگی شعار زنده باد خلقهای زحمتکش و مرگ بر آمریکایشان گوش فلک را کر میکرد. همین حضرات بودند که بخاطر خوشبختی و رهایی خلقهای ستمدیده برای خمینی جلاد آرزوی سلامتی میکردند و میخواستند دست در دست آخوندهای جنایت پیشه جبهه متحد خلقشان را برای مبارزه با آمریکا تشکیل دهند. همین آقایان بودند که شعار میدادند زنده باد خط ضد امپریالیستی و ضد استبدادی اما م خمینی. و از همان زمان جناحهای مرتجع، وحشی و قاتل حکومت اسلامی را به خوب و بد تقسیم میکردند. پیروی از خط امام شعارشان بود و در مضحکه انتخابات آن زمان همین توده ایها و اکثریتیها بودند که به خامنه ای آدمکش بعنوان رئیس جمهور رای دادند تا مبارزه ضد آمریکایی کرده باشند. همین چپهای راست بودند که جمهوری اسلامی را بخشی از جنبشهای آزادیبخش ملی میدانستند و برای رسیدن به سوسیالیسم راه رشد غیر سرمایه داری را به آخوندهای مرتجع تجویز میکردند. هنوز فراموشمان نشده که همینها بودند که سیاستشان اتحاد و انتقاد با جمهوری اسلامی بود و برای بقای این ماشین جنایت و سرکوب کمونیستها را لو داده و راهی شکنجه گاهها میکردند.
آنروزها گذشتند. حکومت اسلامی به برکت وجود این متحدين مرتجع و ابله سياسى قوام و دوام بیشتری یافت. حتى وقتى خرشان از پل گذشت٬ همينها را بخشا در سينه ديوار گذاشتند و ممنوع شان کردند. اما اين خط پايبند تر به نظام است که اين کدورتها را در دلش نگهدارد! 30 سال جنایت و قتل، 30 سال گرسنگی و فقر و بیحقوقی، 30 سال ستم بر زنان و آپارتاید جنسی، 30 سال شکنجه و اعدام، 30 سال حاکمیت آدمکشان حرفه ای براین جامعه تحمیل شد.
جای بسیار تاسف دارد که امروز پس از 30 سال جنایت و آدمکشی جمهوری اسلامی با همه باندهای منفور سیاه و سبزش٬ که هر یک از آنها در مقطعی رسالت سرکو ب و قتل و جنایت را به دوش کشیده اند٬ حال که زير فشار هجوم و طغیان میلیونی مردم در لبه پرتگاه قرار گرفته اند٬ برخی جریانات غیر کارگری با نام منصور حکمت و حزب کمونیست کارگری٬ جامه نامیمون سبز بر تن پوشیده اند. آيا ميخواهند همان راهى را بروند که کیانوری ها و فرخ نگه دارها رفتند؟
در جوانان کمونیست امروز سه پوستر به رنگهای سرخ کمرنگ، صورتی و سبز!!! با شعارهای "آزادی و برابری و انسانیت" منتشر شده است. سیر نزولی رنگ پوسترها از سرخ به سبز و نقش انسانیت بر آنها به جای انقلاب کارگری و حکومت سوسیالیستی٬ به درستی روند چرخش به راستی را که از مدتها پیش بر این حزب حاکم شده را نشان میدهد. اينجا يک تير با دو نشان زده شده است: شعار "آزادى٬ برابرى٬ انسانيت" را بارها سلطنت طلبان در متن پرچم سه رنگ به تظاهراتها آورده اند. اين اعلام هم شعارى با اين بخش است. نشان دوم همراهى با سبز است. تزهائى که با دم نازکش هم نميخواهد به موسوى چيزى بگويد و با شرطى بيهوده اين حضرت قاتل از جمله رفقاى خود ما را "همراه مردم" ميکند٬ خوب معلوم است براى حسن نيت پوستر سبز هم منتشر ميکند. واقعا از يکى از شهروندان اروپائى و هر آدم سياسى بپرسيد که شعار "آزادى٬ برابرى٬ انسانيت" روى رنگ سبز را با نيمچه چپ هم عوضى ميگيرند؟ فورى ميگويند طرفدار موسوى است. اما اين سمپاتى و نزديکى قطره چکانى در شعارها و رنگ به سبز دولتى٬ محصول سیاستهای راست و تصميم آگاهانه ناسيوناليستى و پوپولیستی خط حاکم حمید تقوایی براین حزب است.
قلم گرفتن شعارهای انقلاب کارگری و جمهوری سوسیالیستی نشانه بی اعتقادی کامل این جریان به نیروی طبقه کارگر برای انقلاب اجتماعی و رهایی کل بشریت است. این دوستان سابق بدجوری جایگاه و تکیه گاههای فکری و طبقاتیشان را از دست داده اند. اين بحران پوپوليسم است که برای بقا٬ برای اجتماعی شدن به هر ریسمانی چنگ میزنند. اهداف و تمايلات غير کارگرى و غير کمونيستى اين پوپوليسم است که فکر ميکند اگر بمبی از آسمان نازل شود شاید فرصت ساز باشد٬ اگر رنگهای سرخ سبز شوند شاید فرصت ساز باشد٬ اگر موسوی و کروبی "مردمی" باشند شاید فرصت ساز باشد، اگر حکومت انسانی جای حکومت سوسیالیستی را بگیرد شاید فرصت ساز باشد!
و جالب اينست که اين حزب ديروز مدعى بود جامعه چپ اندر چپ است٬ و امروز به رویگردانی از هويت و شعار سوسياليستى و رنگ سرخ رسيده است! این همه تناقض، این همه نوسان، این همه تضاد ناشی از چيست؟ بیگمان این سئوالی است که امروز در اذهان کادرهای این جریان شکل گرفته و با گذشت هر روز تعمیق میشود. باید با صراحت به رهبری این حزب گفت: دوستان زیاد خوشحال نباشید. این راه قبلا توسط تیزتر از شماها کوبیده شده و بجائى نرسيده است. اگر ميخواهيد اينراه را تا ته برويد٬ خود دانيد٬ تنها عضوى ديگر به خانواده بزرگ مشروطه – مشروعه اضافه ميشود. اتفاق خاصى نمى افتد. موفق با شید . *